126

ساخت وبلاگ

آخرین مطالب

امکانات وب

بلم ، آرام چون قویی سبکبالبه نرمی بر سر كارون همی رفتبه نخلستان ساحل قرص خورشیدز دامان افق بيرون همی رفت.شفق بازی كنان در جنبش آبشكوه ديگر و راز دگر داشتبه دشتی پر شقایق باد سرمستتو پنداری كه پاورچین گذر داشت.جوان پارو زنان بر سينه ی موجبلم می‌راند و جانش در بلم بودصدا سر داده غمگين در ره بادگرفتار دل و بیمار غم بود:."دو زلفونت بود تار ربابمچه می‌خواهی ازين حال خرابمتو كه با مو سر ياری نداریچرا هر نيمه شو آیی به خوابم".درون قايق از باد شبانگاه...دو زلفی نرم نرمک تاب می‌خوردزنی خم گشته از قايق بر امواجسرانگشتش به چين آب می‌خورد.صدا چون بوی گل در جنبش آببه آرامی به هر سو پخش می‌گشتجوان می‌خواند سرشار از غمی گرمپی دستی نوازش بخش می‌گشت :."تو كه نوشم نئی نیشم چراییتو كه يارم نئی پيشم چراییتو كه مرهم نئی زخم دلم رانمک پاش دل ريشم چرایی".خموشی بود و زن در پرتو شامرخی چون رنگ شب نيلوفری داشتز آزار جوان دل شاد و خرسندسری با او، دلی با ديگری داشت.ز ديگر سوی کارون زورقی خردسبک بر موج لغزان پيش می‌راندچراغی كورسو می‌زد به نيزارصدایی سوزنام از دور می‌خواند.نسيمی اين پيام آورد و بگذشت:"چه خوش بی مهربونی هر دو سر بیجوان ناليد زير لب به افسوس:که یک سر مهربونی ، درد سر بی" 126...ادامه مطلب
ما را در سایت 126 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : abraneh بازدید : 37 تاريخ : شنبه 14 مرداد 1402 ساعت: 14:57

من خراب نگه نرگس شهلای توامبی خود از بادهٔ جام و می مینای توامتو به تحریک فلک فتنهٔ دوران منیمن به تصدیق نظر محو تماشای تواممی‌توان یافتن از بی سر و سامانی منکه سراسیمهٔ گیسوی سمن‌سای تواماهل معنی همه از حالت من حیرانندبس که حیرت‌زدهٔ صورت زیبای توامتلخ و شیرین جهان در نظرم یکسان استبس که شوریده‌دل از لعل شکرخای تواممرد میدان بلای دو جهان دانی کیستمن که افتادهٔ بالای دلارای توامسر مویی به خود از شوق نپرداخته‌امتا گرفتار سر زلف چلیپای توامبس که سودای تو از هر سر مویم سر زدمو به مو با خبر از عالم سودای توامزیر شمشیر تو امروز فروغی می‌گفتفارغ از کشمکش شورش فردای توام 126...ادامه مطلب
ما را در سایت 126 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : abraneh بازدید : 32 تاريخ : شنبه 14 مرداد 1402 ساعت: 14:57

از روزهاي رفتنت پاييزتر بودماز شمس هاي ديگرت تبريزتر بودمباران اگر آن سوي شيشه داشت مي باريداين سوي شيشه بي هوا، من نيز تر بودميك شب اگر دستت به تار موي من مي خورداز اينكه هستم مست و شورانگيزتر بودمشايد اگر يوسف به من هم فرصتي مي داداز تيغ چاقوي زليخا تيزتر بودمشايد تمام چشم ها را كور مي كردمشايد كه از قوم مغول چنگيزتر بودميك مزرعه دلشوره ام بعد از تو، حقم نيستمن با تو از هر دشت حاصلخيزتر بودميادت بماند من كه حالا خالي از عشقمدر خوردن آن سيب ناپرهيزتر بودم 126...ادامه مطلب
ما را در سایت 126 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : abraneh بازدید : 83 تاريخ : پنجشنبه 22 دی 1401 ساعت: 21:52

کجاست بارشی از ابر مهربان صدایت؟که تشنه مانده دلم در هوای زمزمه هایتبه قصه ی تو هم امشب درون بستر سینههوای خواب ندارد دلی که کرده هوایتتهی است دستم اگرنه برای هدیه به عشقتچه جای جسم و جوانی که جان من به فدایتچگونه می طلبی هوشیاری از من سرمستکه رفته ایم ز خود پیش چشم هوش ربایتهزار عاشق دیوانه در من است که هرگزبه هیچ بند و فسونی نمی کنند رهایتدل است جای تو تنها و جز خیال تو کس نیستاگر هر آینه ، غیر از تویی نشست به جایتهنوز دوست نمی دارمت مگر به تمامی؟که عشق را همه جان دادن است اوج و نهایتدر آفتاب نهانم که هر غروب و طلوعینهم جبین وداع و سر سلام به پایت 126...ادامه مطلب
ما را در سایت 126 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : abraneh بازدید : 80 تاريخ : شنبه 11 تير 1401 ساعت: 20:32

تلاقیِ به‌شکوهِ مَه و معمّاییتراکمِ همهٔ رازهایِ دنیایی به هیچ سلسلهٔ خاکیان نمی‌مانیتو از کدامین دنیایِ تازه می‌آیی؟ عصیرِ دفترِ«حافظ»؟ شرابِ شیرازی؟چه هستی آخِر؟ کاین‌گونه گرم و گیرایی؟ تو از قبیلهٔ سوزانِ آتشی، شایدچنین که سرکش و پاک و بلند بالایی مرا به گردش صد قصّه می‌بَرَد چَشمتتو کیستی؟ زِ پری‌هایِ داستان‌هایی؟ شعاعِ نوری بر تپّه هایِ روشنِ موجتو دخترِ فلقیّ و عروسِ دریایی نسیمِ سبزس از جلگه‌هایِ تخدیریگُلِ سپیدی، بر آب‌هایِ رویایی فروغ‌باری، خونِ نظیفِ خورشیدیشکوهمندی، روحِ بزرگِ صحرایی تو مثلِ خندهٔ گُل، مثلِ خوابِ پروانهتو مثلِ آن‌چه که ناگفتنی است، زیبایی چگونه سیر شود چشمم از تماشایت؟که جاودانه‌ترین لحظهٔ تماشایی. 126...ادامه مطلب
ما را در سایت 126 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : abraneh بازدید : 94 تاريخ : شنبه 11 تير 1401 ساعت: 20:32

مژگان به هم بزن که بپاشی جهان منکوبی زمین من به سر آسمان مندرمان نخواستم ز تو من درد خواستمیک درد ماندگار! بلایت به جان منمی سوزم از تبی که دماسنج عشق رااز هُرم خود گداخته زیر زبان منتشخیص درد من به د 126...ادامه مطلب
ما را در سایت 126 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : abraneh بازدید : 131 تاريخ : دوشنبه 18 فروردين 1399 ساعت: 7:31

من تلخم و خراب... چه داری برای من؟

ساقی، به جز شراب چه داری برای من؟

 

كافی ست وعده های دروغين عشق، آه!

سیرابم از سراب، چه داری برای من؟

 

يا رب، به غير رنج چه ديدم ز روزگار؟!

جز وعده ی عذاب چه داری برای من؟

 

بايد شبيه مردم هم‌عصر خود شوم

صورتگرا! نقاب چه داری برای من؟

 

روزی اگر بپرسمت اين بود رسم عشق؟

ای بی وفا، جواب چه داری برای من...؟

126...
ما را در سایت 126 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : abraneh بازدید : 168 تاريخ : يکشنبه 1 دی 1398 ساعت: 4:48

شب در طلسم پنجره وا مانده بود و منبغضی میان حنجره جا مانده بود و من با آن همه غریو و غرور پلنگی امیک دره انعکاس صدا مانده بود و من بر خانه ای که آینه حسی سه گانه داشتابلیس مانده بود و خدا مانده بود و 126...ادامه مطلب
ما را در سایت 126 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : abraneh بازدید : 123 تاريخ : يکشنبه 1 دی 1398 ساعت: 4:48

ای پریزاده و افسانه تو را گم کردم آشنایِ من و بیگانه تو را گم کردم عشق! ای شاهدِ آن نیمه‌شبِ بارانیدر همان کوچه، همان خانه تو را گم کردم در همان لحظه، همان ثانیه‌ی بی‌تابیبا همان حالِ غریبانه تو را گم 126...ادامه مطلب
ما را در سایت 126 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : abraneh بازدید : 129 تاريخ : يکشنبه 1 دی 1398 ساعت: 4:48

چه شب بدی است امشب، که ستاره سو نداردگل کاغذی است شب بو، که بهار و بو ندارد چه شده است ماه ما را، که خلاف آن شب، امشبز جمال و جلوه افتاده و رنگ بو ندارد؟ به هوای مهربانی، ز تو کرده روی و هرگزبه عتاب و 126...ادامه مطلب
ما را در سایت 126 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : abraneh بازدید : 200 تاريخ : يکشنبه 1 دی 1398 ساعت: 4:48